سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
داستان بدبختی ما! تعداد بازدید: 585
|
|||
mohammad96
![]() ![]() |
داستان بدبختی ما!
چندروزپیش بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از خانومای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته! یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه یخانوم رو هم حساب کنید! دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا! منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادم و کوتاه نمی اومدم! می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده! همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟! یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم! الکی سرمو کردم تو جیبمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانوم خوشتیپ کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :| داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟! حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! :( خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !! این شد که ما چند روزه باهم دوستیم ولی امروزکه گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف"SAVE کرده ..! |
||
یکشنبه 17 شهریور 1392 - 10:43 |
|
![]() |
1 کاربر از mohammad96 به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند: hasti - |
hasti
![]() ![]() |
پاسخ 1 : داستان بدبختی ما!
خیانت کرده ای و میگویی کو ؟!! نشانم بده ….!!!
آخر آدم عاقل !!! مگر جای بوسه میماند …،؟!! |
||
چهارشنبه 20 شهریور 1392 - 18:41 |
|
![]() |
1 کاربر از hasti به خاطر اين مطلب مفيد تشکر کرده اند:mohammad96 - |
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ